پيام
+
چند سال قبل با بچه هاي هيئت همراه يه کاروان راهي کربلا شديم .
چون اکثراً اولين بارمون بود خيلي خوشحال بوديم و از چند وقت قبل همديگه رو کربلايي صدا مي زديم
از مرز عراق که رد شديم فهميديم اوضاع دگرگونه...
اول براي زيارت به نجف رفتيم اما تو شهر کربلا بين دو دسته از عراقي ها جنگ شد .
وديگه ما رو به کربلا نبردن !!!! و با خجالت و دلسوخته به ايران برگشتيم!!!!:'( چه حالي داشتيم اون موقع....
*ري را
92/9/7
* نهانخانه جان*
چه حال بدييييييييي ... لب چشمه رفتن و تشنه برگشتن بسي سخت است ... ديگه قسمت نشد بريد ؟
زينب سادات ^_^
چقد بد
*ري را
چه بد :(
داش هادي
چرا، بعد از اينکه برگشتيم دو ماه بعد دوباره رفتيم زيارت کربلا.البته بعضي از دوستامون دو باره جا موندن ...
*ري را
چه خوب:) / چه بد:(