پيام
+
پدرم راننده آمبولانش بوده خاطرات زيادي تعريف مي کنه که يکيش اينه:@};-
ميگه تو خط اول يه عکاسي اومده بود و از بچه ها عکس مي گرفت و بهشون ميداد، چهار تا از جووناي اصفهاني که قبلا عکس گرفته بودن ديدنش و يکيشون گفت: دادا اينهمه عکسي که از ما گرفتي پس چي شد؟:)
اونيکي به رفيقش گفت : دادا عکسو مي خاي چيکار!!!! مگه قرار نيست امشب بريم آسمون؟؟؟؟!!!!:-o

داش هادي
92/7/14
داش هادي
پدرم ميگه : فردا صبح خودم جنازه سوخته هر چهارتاشون رو که با هم رفته بودن آسمون برگردوندم عقب!!!!!!!
چه عظمتي داشتن اين جوونا که زمان شهادتشون رو هم مي دونستن . . .
@};-
شيوه درمان چند بيمار
:'(
* گل نرگس *
:'(
داش هادي
@};-