پيام
+
شما يادتون نمياد، دبستان که بوديم، هر چي ميپرسيدن و ميمونديم توش، ميگفتيم ما تا سر اينجا خونديم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! شما يادتون نمياد، وقتي سر کلاس حوصله درس رو نداشتيم، الکي مداد رو بهانه ميکرديم بلند ميشديم ميرفتيم گوشه کلاس دم سطل آشغال که بتراشيم!!!!!!!!!!!!
اي كه مرا خوانده اي،
91/7/29
پرواز پرستو
همشم تا ميخواس نوبت ما برسه دعا ميکرديم زنگ بخوره
پرواز پرستو
دفتر مدرسه کابوس بود ولي وقتي رياضياتو حل نکرديو معلم دفتر کناريتو ميديد مي آمدن ميگفتن بيا دفتر قند تو دلمون آب ميشد
داش هادي
چه روزگاري بود واقعا يادش بخير!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اي كه مرا خوانده اي،
کاش مشکلات اين دوره از زندگي به اندازه اون موقع کوچک بودند.خداي من مرا ببخش که در تمام برهه هاي زندگيم مداد را بهانه مي کنم...