پيام
+
مايکل راننده اتوبوس شهري بود ،هر روز در يک مسير هميشگي حرکت مي کرد ، يک روز يه مرد قوي هيکل با چهره خشن وارد شد و گفت : تام هيکل پول نميده!!! و سوار شد. روزها همينطور گذشت اما مايکل ناراحت بود و جرعت حرف زدن نداشت! بعد از مدتي مايکل نتوانست موضوع را تحمل کند بنابر اين در چند کلاس بدنسازي و... ثبت نام کرد. در پايان تابستان که کاملا آماده شده بود ،
زهرا -شاپرک
91/7/10
داش هادي
، در موقعي که تام هيکل وارد شد و گفت که: تام هيکل پول نميده! مايکل ايستاد و به او زل زد و فرياد زد (براي چي؟) مرد هيکلي با چهره اي متعجب گفت: (تام هيکل کارت استفاده رايگان داره) !!!!!!
هميشه يادتون باشه پيش از اتخاذ هر اقدام و تلاشي براي حل مسائل ، ابتدا مطمئن شويد که آيا اصلا مسئله اي وجود دارد يا خير....
♥ ح. بالايي
:)