پيام
+
يکي بود هيچ کي نبود!يه مردي بود !خيلي مرد!لحظه هاي آخر عمرش تک و تنها رو زمين افتاده بود،تنش پر از زخم و دلش پر از غم! آخه تو يه نصف روز همه يارا و برادرا وفرزندانشو جلوي چشمش کشته بودن!حالا اون آقا رو زمين افتاده زير چشمي به خواهرش نگاه مي کنه، قاتل داره مياد! اما اون داره تو سجده آخرش براي شيعه ها و گريه کناش دعا ميکنه...! شيعه هايي که کمکش نکردن!و گريه کنايي که حتي بعد هيئت گناه ميکنن!

داش هادي
91/6/21
داش هادي
آخه به ما هم ميگن مرد؟
داش هادي
شما که از دم نامردي!