• وبلاگ : داش هادي
  • يادداشت : قرار من با امام رضا
  • نظرات : 9 خصوصي ، 92 عمومي
  • پارسي يار : 7 علاقه ، 1 نظر
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    سلام بخدا اره سخته پرستاري اما همه فکرميکنند فقط يه امپول زدنه

    خييييييييلي سخت تر از اونيه که ديدي داداشي شب کار و اضافه کار ....

    تازه غذاها بيمارستان هم مجبوريم بخوريم

    من کاراموزي ميرم تو بيمارستان سوختگي واقعا غيرقابل تحمله ولي اون چيزي که کمکم ميکنه انگيزمه که فقط براي رضاي خدااااا وقتي به کسي کمک ميکنم خوشحال ميشم واقعا حتا اگه اون ناراحت بشه و درد بکشه

    برام خيلي دعا کنيد موفق تر باشم.......دوستتون دارم دوستاي خوبم

    پاسخ

    بله من نزديک بيست ساعت که تو بيمارستان بودم بجز آب چيزي نخوردم .يعني نميدونم چرا نميتونستم بخورم.خيلي ماهيد شما پرستارامن فکر مي کردم کار ما سخته:)